هر مدیری می تواند دو چهره داشته باشد: چهره پنهان و چهره آشکار...
برخی از مدیران چهره پنهان کارشان بیشتر از چهره آشکار آنان است و به خاطر
همین، آنچه که در ذهنشان می گذرد با آنچه در دلشان وجود دارد متفاوت است و
رفتارهایشان هم رفتارهای سالم نیست. ثبات در شخصیت ندارند و توجه شان در
جلب رضایت آنانی است که موجب تحکیم قدرتشان است.
مدیریت آنان در سایه است و حرکت هایشان نیز بعضا خام و شتاب زده است. برای
اینگونه افراد هدف، وسیله را توجیه می کند و برای تخریب کسانی که کینه آنان
را در قلب دارند دست به هر کاری می زنند.
مدیریت آنان تابع علوم شناخته شده مدیریتی نبوده و برخی اوقات مدیریت تعاونی داشته و برخی موارد هم مدیریت پادگانی...
از دیگر خصوصیات اینگونه افراد این است که در مجموعه مدیریتی خود توجه آنان
به حاشیه ها خیلی بیشتر است و دارای انسجام فکری نیستند. مشورت های پنهانی
و توجه به افراد های خارج از نظام مدیریتی در آنان بیشتر است.
این مدیران قبل از مدیریت و مسوولیت دارای یک شخصیت دیگری بوده که با قبول
مسوولیت رنگ عوض کرده و چهره جدیدی برای خود انتخاب می کنند.
برای به دست گرفتن مسوولیت از هر شیوه سالم و ناسالمی استفاده می کنند. در
انجام فعالیت ها نیز تک بعدی بوده و توجه و فعالیت آنان در بخشی فوق
العاده، ولی در بخش های دیگر کم رنگ است. در توجه به زیرمجموعه های خود نیز
افراط و تفریط در پیش می گیرند.
برخی مدیران رفتارهای شفاف و صادقانه شان نمود بیشتر دارد و ظاهر و باطن
مدیریتی آنان تقریبا شبیه به هم است. اینگونه افراد به ارزش ها بیشتر توجه
دارند و قدر زحمات کارکنان خود را می دانند و توجه زیاد به ویژگی ها و
شایستگی های کارکنان زیر مجموعه خود دارند.
این مدیران رفتارهای منظم و مناسبی با کارکنان خود داشته و ارتباط کلامی و
روحی با آنان به عمل می آورند. این مدیران ترسی از عاقبت کار خود نداشته و
به شایعات توجه نمی کنند. از افرادی که دارای ایده و طرح و برنامه هستند
حمایت کرده و زمینه مناسب برای فعالیت آنان فراهم می آورند و...
آشنایی و شناخت اینگونه مدیران کار سختی نیست. کافی است مدتی به سوابق
گذشته یا عملکردهای فعلی آنان توجه داشته باشید و بدون حب و بغض اینگونه
مدیران را تشخیص دهید.